معجزه..

دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

معجزه..

وقتی یه جور خاصی دور و برت آرومه و خبری نیست و کسی بهت کاری

 نداره بدون که وسعت تنهاییت بیشتر شده...

صبر و طاقت آدمها اندازه داره هی انتظار میکشی و دلت و به چیزهای

مختلف خوش میکنی و با خودت میگی"درست میشه" بالاخره درست میشه.

ولی خودت هم خوب میدونی که این دلخوش کُنک های کوچیک هم نمیتونه

جلوی بهونه گیریهات و بگیره بالاخره یه جا، یه روز، یه لحظه هست که

اصل قضیه برای خودت رو میشه و میاد جلو چشمات..

اونوقتِ که میخوای فریاد بزنی که " بابا درد من با این چیزای کوچولو

سرهم بندی نمیشه و درمون نمیشه"

آره میدونم عزیزم!

باید صبور بود.. باید به گذشته و همه لحظه های قبل نگاه کرد و اینجوری

آرامش گرفت که سختی ها تموم شدن..

اما باورکن.. که

آروم کردن این دل بهونه گیر من خیلی سخته بخصوص الان..

نمی دونم چرا اما حقیقت باطنی آدمها اینجوریه که همیشه بیشتر می خوان

بیشتر طلب میکنند.. یه جا خوندم که "داشته های امروز ما آرزوهای دیروز

ماست" اینو قبول دارما نه که نه، اما.. خوب آدم دیگه با هزار پیچیدگی ..

منم که تافته جدا بافته نیستم منم مثل همه..

شاید باورنکنی اما خودم خوب میدونم که آرامشی که الان دارم، مدیون

صبر تو هستم

باید قلب بزرگی داشته باشی که جلوی اینهمه بی تابی و بهونه گیریهای من،

تاب میاری و چه هنرمندی که بدون اینکه بفهمم آرومم میکنی.. بگذریم...

حال خوشی دارم و یه جور آرامش خاص و پیچیده..

احساس متفاوت در زندگی..

اینکه مهم هستی برای کسی ، دیده میشی، خواسته میشی، باعث آرامش کسی

باشی، یعنی اینکه معنا گرفتی و وجود داری ، و این خیلی ارزش داره ، این

یعنی وجودت تازه معنا گرفته برای دنیا و زندگی کردنت دلیل داره و الکی

نیست.. آره

و این معجزه عشق تو ست...

 





+ نوشته شده در  جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:39  توسط پسر حوا و دختر آدم