دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

آه ، که دوست داشتن تو...

راستش را می‌گویم


آه ، که دوست داشتن تو


چنین که دوستت دارم


چه دردآور است



با عشق تو


هوا آزارم می‌دهد


قلبم


و کلام نیز



پس چه کسی خواهد خرید


یراق ابریشمین


و اندوهی از قیطان سپید


تا برایم دستمالهای بسیار بسازد ؟



آه ، که دوست داشتن تو


چنین که دوستت دارم


چه دردآور است



فدریکو گارسیا لورکا



+ نوشته شده در  یک شنبه 2 آذر 1393برچسب:,ساعت 2:13  توسط پسر حوا و دختر آدم 

دور نشو...



من آرزومند دهانت هستم ، صدایت ، مویت


دور نشو


حتی برای یك روز


زیرا كه ...


زیرا كه ...


- چگونه بگویم -


یك روز زمانی طولانی ست


برای انتظار من


چونان انتظار در ایستگاهی خالی


در حالی كه قطارها در جایی دیگر به خواب رفته اند !


تركم نكن


حتی برای ساعتی


چرا كه قطره های كوچك دلتنگی


به سوی هم خواهند دوید


و دود


به جستجوی آشیانه ای


در اندرون من انباشته می شود


تا نفس بر قلب شكست خورده ام ببندد !


آه !


خدا نكند كه رد پایت بر ساحل محو شود


و پلكانت در خلا پرپر زنند !


حتی ثانیه ای تركم نكن ، دلبندترین !


چرا كه همان دم


آنقدر دور می شوی


كه آواره جهان شوم ، سرگشته


تا بپرسم كه باز خواهی آمد


یا اینكه رهایم می كنی



تا بمیرم !


"پابلو نرودا"



+ نوشته شده در  یک شنبه 2 آذر 1393برچسب:,ساعت 1:58  توسط پسر حوا و دختر آدم