دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

به جرم کدام گناه خودت را از من دریغ میکنی...؟!

با تمام بی پناهی تمام لحظه ها را به انتظارتم

اشکهایم محتاج نوازش لبهایت است

صدا کن مرا...



+ نوشته شده در  چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:,ساعت 18:18  توسط پسر حوا و دختر آدم 

در پس تردید و رنج و درد

در گذشته

میان باورها

بودن و خواستن و تمنا

جا ماندم،

گم شدم

بین رویا و حقیقت

مرز باورها و شک ها

هذیان وار روز را شب می کنم

 



+ نوشته شده در  چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,ساعت 1:32  توسط پسر حوا و دختر آدم